عقد نکاح، یکی از مهم ترین عقود اجتماعی است که فصل مهمی را نیز در کتاب ها و مراجع فقهی که اصلی ترین منبع تدوین و تصویب قوانین در کشور ما هستند به خود اختصاص داده است. برقراری و انعقاد این عقد، آثار و پیامدهای بسیار مهمی برای هر دو طرف آن یعنی زن و مرد دارد. یکی از مهم ترین جنبه های این عقد، جنبه های مالی آن است. در بحث از جنبه های مالی این عقد، یکی از موضوعات مهم، مسأله انفاق به زوجه است که اصولاً تکلیفی است بر عهده زوج. ماده 1107 قانون مدین، نفقه را عبارت دانسته است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی، بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج، به واسطه نقصان یا مرض. بر این اساس، نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضع زن که برای دانستن کمیت و کیفیت آن وضع زوجه در نظر گرفته میشود. در استحقاق زوجه نسبت به نفقه، فقیر بودن و احتیاج او شرط نیست و در هر حال نفقه زوجه بر مرد واجب است، گرچه زن از ثروتمندترین مردم باشد.
در عین حال، امتناع زوج از انفاق همسرش، در قوانین کشور ما جرم انگاری شده است و بنابراین، با جرم مشخصی با عنوان «ترک انفاق» روبرو هستیم. ماده 642 قانون تعزیرات درباره جرم ترک انفاق به این شرح تنظیم و تصویب شده است: «هر کس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجبالنفقه امتناع کند، دادگاه او را از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم میکند.» در این ماده، دو جرم ترک انفاق زوجه و ترک انفاق افراد واجبالنفقه غیر از زن، مورد جرمانگاری قرار گرفته است.» شرایط مختلفی برای تحقق این جرم و تحمیل مسئولیت کیفری ناشی از آن و مجازات مربوط به آن بر زوج مستنکف(امتناع کننده) از انفاق وجود دارد که به شرح زیر هستند:
استطاعت مالی مرد یعنی مرد بتواند از عهده پرداخت نفقه برآید. بنابراین، در صورت عدم استطاعت، اولین شرط تحقق جرم ترک انفاق منتفی است و بنابراین، زوجه می تواند به استناد عسر و حرج و تنگدستی، مطالبات خود را به صورت حقوقی از مرجع قضایی پیگیری کند. تشخیص استطاعت مالی مرد با دادگاه است که باید وجود این استطاعت را در زمان ترک انفاق احراز کند. همچنین به نظر میرسد در حالی که زوج فقط استطاعت پرداخت قسمتی از نفقه زوجه را داشته است و از تأدیه همان قسمت امتناع کند، مشمول ماده ۶۴۲ خواهد بود. قانونگذار در ماده ۱۱۹۸ میگوید: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد؛ بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه شود. برای تشخیص تمکن باید تمامی تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.» این ماده، در صورتی نفقه را واجب دانسته است که شخص قادر به پرداخت نفقه باشد، بدون این که از این حیث، برای گذران زندگی خود دچار مضیقه و کمبود شود.
عدم پرداخت و استنکاف از تأدیه و پرداخت نفقه با وجود استطاعت مالی از سوی زوج.
زن باید تمکین داشته باشد. بنابر تعریف و نحوه کاربرد در ماده، تمکین زن در عقد نکاح دائم، عبارت است از تمکین عام و تمکین خاص. تمکین عام به مطلق فرمانبری از شوهر و تمکین خاص به اجابت نیاز جنسی شوهر هر زمان که او اراده همبستری داشت، اطلاق می شود. بنابراین زنی که تمکین عام یا خاص نمی کند و اصطلاحاً ناشزه محسوب می شود، استحقاقی برای دریافت نفقه نیز ندارد.
زن باید شرعاً همسر مرد به حساب آید. کلمه «زن» در این ماده، بر اساس نظر غالب حقوقدانان، ناظر به زوجه دائمی است و ترک انفاق زوجه موقت در صورت شرط شدن انفاق در ضمن عقد، مشمول ماده نخواهد بود. فقها نیز وجوب انفاق به زن را منوط به دائمی بودن ازدواج دانستهاند.
علاوه بر زوجه، اشخاص واجب النفقه دیگری نیز هستند که زوج در برابر آن ها تعهد به انفاق و پرداخت نفقه دارد. مهم ترین مصداق این اشخاص، فرزندان خونی یا کسانی هستند که زوج، آن ها را به فرزندی قبول کرده و سرپرست قانونی آن ها شده است. در عین حال، جنسیت فرزندان یا کسانی که سرپرستی آن ها بر عهده شوهر است، تفاوتی در تکلیف وی ایجاد نمی کند. از سوی دیگر، افراد دیگری نیز در گستره اشخاص واجب النفقه قرار می گیرند. در توضیح بیشتر این شرط باید گفت ماده ۱۱۹۶ قانون مدنی مقرر داشته است: «در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمومی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق به یکدیگرند.» با توجه به این ماده باید گفت، در صورتی که یکی از اقربای نسبی در خط عمودی، نفقه اقربای دیگر آن خط را چه صعودی و چه نزولی ندهد، طبق ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب و مجازات است. در نتیجه، اولاد در صورت امتناع از پرداخت نفقه پدر و مادر و اجداد پدری و مادری و جدات پدری و مادری همچنین پدر و مادر و اجداد و جدات پدری و مادری در صورت عدم تأدیه نفقه اولاد، تحت حمایت مذکور در ماده ۶۴۲ هستند؛ در نتیجه نفقه ندادن به اقربا در خط افقی مانند خواهر و برادر یا اقربای سببی مانند مادر زن و زن پسر و امثال آنها، واجب نیست و جرم نخواهد بود. مشروع یا غیر مشروع بودن ولادت طفل نیز، ملاک نیست و طبیعی بودن رابطه خویشاوندی برای انفاق، به موجب رأی وحدت رویه شماره ۶۱۷ صادره در ۳ خرداد سال ۱۳۷۶ کفایت میکند.
جرم انگاری ترک انفاق، گویای اهمیت و جایگاه مسائل مالی و جنبه های مالی عقد نکاح و تکلیفی است که زوج بنابر ورود به تعهدات ناشی از عقد نکاح بر خود پذیرفته است.
ترک انفاق، در صورتی که مرد با وجود استطاعت مالی، از پرداخت نفقه اجتناب کند و زن نیز تمکین عام و خاص از وی صورت داده باشد، رخ می دهد.
علاوه بر زوجه، اشخاص واجب النفقه دیگری نیز وجود دارند که تعهد به انفاق آن ها نیز بر عهده زوج قرار دارد. مقصود از این اشخاص، اولاد، پدر و مادر و اجداد پدری و مادری و جدات پدری و مادری همچنین پدر و مادر و اجداد و جدات پدری و مادری است
مشروط کردن تحقق جرم به حال بودن نفقه، فاقد توجیه قانونی است.
با توجه به اطلاق کلمه نفقه در ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات که شامل تمامی نیازهای متعارف و متناسب با شخصیت زوجه است، نپرداختن قسمتی از نفقه زوجه نیز جرم و مشمول ماده است. مدت امتناع از تأدیه نفقه نیز مهم نیست و ترک انفاق ولو به مقدار یک روز، مشمول ماده این خواهد بود.