نکات مهم در خصوص معامله با محجورین و یا معامله اموال محجورین:
در طول روز انسان ها معاملات زیادی انجام می دهند. معامله ممکن است میان اشخاص با یکدیگر و یا با شرکت ها انجام گیرد. در برخی از معملات تفاوتی ندارد که روبروی شما که ایستاده است. از لحاظ اجتماعی چه شغلی دارد و یا چه خصوصاتی دارد. اما در برخی معاملات دیگر طرف معمله و ویژگی های او بسیار مهم است. منعقد نمودن معامله زمانی در زندگی افراد موثر است که صحیح منعقد گردد. برای این که این معاملات صحیح باشند قانون گذار شرایط مخصوصی را وضع نموده است. در این مقاله به ویژگی های یک معامله صحیح و متعاملین خواهیم پرداخت.
اهلیت در لغت و اصطلاح:
لغت اهلیت به معنای صلاحیت انجام اقدامات است. در اصطلاح اهلیت به معنی دارای شدن حق و توانایی آن است.
انواع اهلیت:
اهلیت بر 2 نوع است. اهلیت تمتع و اهلیت استیفا.
اهلیت تمتع: یعنی توانایی دارا شدن حق. یعنی فرد از ابتدای این که به دنیا می آید دارای حق است. این حق از بدو تولد برای انسان ها به وجود می آید. زمان انقضای این حق فوت انسان است. اهلیت تمتع قابلیت دارا شدن حق را گویند. اصولا همه انسان ها اهلیت تمتع درخصوص معاملات را دارند. ماده956و 958 قانون مدنی از اهلیت تمتع بحث می نماید. مثال برای اهلیت تمتع می زنیم. به ماده 875 قانون مدنی دقت نمایید. این ماده بیان می دارد که جنین اگر زنده به دنیا بیاید اهلیت تمتع دارد برای ارث بردن. نکته مهم این است که اگر طفل از رابطه نامشروع رشد نموده باشد دارای حق تمتع برای ارث بردن نیست.
اهلیت استیفا: اهلیتی به مراتب کامل تر از اهلیت تمتع است. اهلیت استیفا یعنی توانایی استفاده و اجرای حق. یعنی اشخاص حتما باید ابتدا اهلیت تمتع داشته باشند تا بتوانند دارای اهلیت استیفا باشند. یعنی باید قابلیت دارا شدن حق را داشته باشند تا بتوانند از آن استفاده کنند. ورشکسته ای را درنظر بگیرید. او نمی تواند در دوران توقف معامله ای کند که به ضرر طلبکاران باشد. در این فرض ورشکسته حق معامله کردن کلی را دارد. یعنی قابلیت دارا شدن این حق را دارد ولی نمی تواند از این حق استفاده کند یعنی اهلیت استیفا ندارد.
حجر چیست؟
حجر در لغت به معنی بی جان بازداشتن و منع است. در اصطلاح حجر به معنی منع فرد از کارخود. در قانون مدنی نیز حجر به همین معنی به کار رفته است. اگر به حکم قانون و تحت شرایطی خاص فرد از اعمال و انجام حق و حقوق خود منع شده باشد یعنی حجر رخ داده است.
انواع حجر:
حجر انواع مختلفی دارد.
حجر عام: زمانی است که فرد به طور کلی از اجرای حق ممنوع است. کلا فرد نتواند در هیچ زمان حق خود را اجرا نماید. مانند فرد دیوانه دائمی. یا مانند فردی که در امور مالی دچار سفه است. در ادامه به شرح سفه و مجنون دائمی می پردازیم.
حجر قانونی: حجری که قانون برای فرد می شناسد حجر قانونی نام دارد. مستقیما از قانون حاصل می شود. مثل حجر صغیر
حجر قضایی: اگر دادگاه و نه خود قانون مستقیما فردی را محجور معرفی کند این حجر قضایی است. مثل فردی که بالغ بوده و سالم و به یکباره مجنون شده است.
حجر حمایتی: در این نوع حجر هدف قانون گذار حمایت از محجور است. مثل حمایت قانون از صغیر و مجنون.
حجر سوءظنی: حجری که در قانون به دلیل حمایت کردن از طلبکاران وجود دارد. این نوع حجر مانند حمایت از طلبکاران تاجر ورشکسته است. برای برقراری نظم عمومی این نوع حجر در قانون وجود دارد.
چه افرادی محجور هستند؟
اگر شخصی طبق قانون مستقلا نتواند اقدامات و اعمال خود را مدیریت کند به چنین فردی محجور گفته می شود. محجور فردی است که قوای دماغی او کامل نیست و نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد. اما همیشه این معنی را نمی دهد. گاهی فرد مانند تاجر ورشکسته قوای دماغی کاملی دارد. به عبارتی ذهن قوی ای دارد اما طبق قانون از انجام مستقل امور معاملاتی ممنوع شده است. به ماده1207 دقت کنید. انواع محجورین در این ماده ذکر شده است. صغار، غیر رشید و مجنون.
صغار:
صغار جمع کلمه صغیر است. صغار به معنی بچه ها یا کودکان می باشد. کودکان محجور محسوب میشوند. یعنی توانایی اجرای حقوق خود را ندارند. توانایی و قابلیت معامله نمودن ندارند. صغیر به ممیز و غیر ممیز تقسیم می شود. ماده 1212 قانون مدنی دررابطه با حجر صغار بیان می کند. تشخیص این که یک کودک ممیز ویا غیر ممیز است با قاضی است. در قانون سن تمیز وتشخیص را اصولا 7 سال می داند.
صغیر غیر ممیز: این نوع صغیر کودکی است که بالغ نیست و قوه تشخیص صحیح و از غلط ندارد. نمی تواند سود و زیان خود و بقیه را تشخیص دهد مثل کودک 3 ساله. فرفی می ان پسر و دختر نیست.
صغیر ممیز: این نوع از صغیر را به کودکانی می کویند که هرچند هنوز بالغ نشدند اما دارای درک هستند. نه این که کودک باهوش باشد. منظور این است که کودک درک نسبی از خوب و بد داشته باشد. توانایی اراده حقوقی در معاملات پایه را داشته باشند. مثلا بتوان اون را برای خرید یک بستنی مامور نمود. مثل کودک 8 ساله.
مجانین:
مجانین جمع کلمه مجنون است. به معنی فردی است که دیوانه است. به کل قوای تشخیص ندارد. در ماده 1213 در خصوص مجنون و معامله با او بحث نموده است. معاملات با محجورین در پاراگراف های بعدی توضیح داده شده است. مجنون به دائمی و دوره ای تقسیم می شود.به ماده 1211 قانون مدنی نیز دقت کنید.
مجنون دائمی: نام دیگر این نوع جنون اطباقی است. این نوع جنون یعنی فرد همیشه دیوانه است. هیچ گاه نمی توان روی عقل و درایت او حساب کرد و همیشه حالت جنون دارد.
مجنون دوره ای: نام این نوع جنون ادواری است. مجنون ادواری یعنی فردی که در دوره خاصی مجنون می شود. در زمان های خاصی فرد به صورت موقتی دیوانه شود. مثلا در فصول گرم سال به دلیل بیماری ای که دارد مجنون می شود. اما در ماه هایی که هوا سرد است یا به عبارتی زمستان ها این فرد سالم است. یا مثلا بعد از تصادف سنگینی به دلیل شوکی که به او وارد شده تا چند هفته فرد قوه تمیز نداشته باشد. نتواند درست را از غلط تشخیص دهد.
غیررشید:
غیر رشید د ماده 1208 قانون مدنی بیان شده است. رشد یعنی فردی که توانایی اداره اموال خود را داشته باشد. این نوع از حجر فقط مربوط به مسائل مالی است. قدرت اداره مال به نحو عقلایی رشد است. فردی که این نوع از رشد را داشته باشد رشید می گویند. اگر فرد توانایی اداه اموال خود را نداشته باشد هرچند که دانشمند باشد سفیه و غیر رشید نام درد. سفه به معنی غیر رشید است. در قانون سن رشد بیان نشده است. رویه قضایی 18 سال را سن رشد می داند.
اداره امور محجورین با کیست:
بسته به این که محجور از چه نوعی باشد مسئول اداره امور او متفاوت است.
اگر محجور صغیر باشد: چه محجور صغیر میمز باشد و چه غیر ممیز باشد ولی مسئول امور او است. منظور از امور امور مالی و غیر مالی است. ولی در قانون پدر کودک است. در صورت فوت پدر کدک ولی مادر او با داشتن شرایط است. اگر مادر شرایط ولایت بر کودک را نداشته باشد پدربزرگ پدری ولی محسوب می شود. صغیر اگر قبل از بلوغ دچار جنون شود ولی همچنان عهده دار امور اوست.
صغیری که بعد از بلوغ دچار جنون شود: در این شرایط اگر ولی داشته باشد ولی او عهده دار مسائل و امور وی است. در این شرایط ولی حکم قیم را برای مجنون دارد. مسلما احکام ولایت با قیمومیت متفاوت است. اگر صغیری که بعد از بلوغ دچار جنون شود ولی نداشته باشد برای او طبق قانون قیم تعیین می شود. تعیین قیم وظیفه دادستان است. اعلام وضعیت چنین صغیری به قانون به عهده هر یک از خویشاوندانی است که از وضع محجور آگاه هستند.
اگر محجور مجنون باشد: در حالتی که جنون دائمی است قیم عهده دار تمام امور مجنون است. اگر جنون ادوری باشد فقط در زمان های جنون او نیاز به قیم دارد.
اگر محجورسفیه باشد: سفه وضعیت فردی است که توانایی اداره اموال خود را ندارد. برای چنین فردی نیز قیم تعیین می شود. قیم اداره امور مالی سفیه را به دست می گیرد.
وصی برای متوفی: وصی به فردی می گویند که از طرف متوفی پیش از مرگ تعیین شده است. این فرد اداره امور مالی یا غیر مالی مثلا تربیت و نگهداری فرزندان را برعهده دارد. اگر فردی فوت کند و پیش از مرگ وصیت کرده باشد. محتوای وصیت این باشد که فلان شخص فرزندان یا اموال او را اداره کند او را وصی قرار داده است. وصی میتواند وصایت را نپذیرد. اگر فردی که برای وصایت تعیین شده این امر را بپذیرد نمی تواند دیگر آن را رد کند.
موانع مسئولیت کیفری:
فایده شناخت در این موضوع این است که فردی که مسئولیت کیفری دارد برای جرایم مرتکب شده مجازات می شود. اگر به حکم قانون فردی مسئولیت کیفری نداشته باشد یعنی یا مجرم نیست یا مجرم است ولی مجازات ندارد. محجورین مسئولیت کیفری ندارند. در واقع حجر موجب موانع مسئولیت کیفری است. ممکن است دیوانه یا کودک جرمی مرتکب شوند مثلا ضرب و جرح. خود این افراد مسئولیت کیفری ندارند. اما ولی و قیم باید پاسخگو باشند. مسئولیت پرداخت دیه با آن ها می باشد. در واقع در قانون تحت عنوان مسئولیت های ناشی از فعل غیر بیان شده است.
شرایط معامله صحیح:
برای این که یک معامله صحیح شود و آثاری داشته باشد شرایطی نیاز است. این شرایط در قانون مدنی در ماده 190 بیان شده است. این ماده 4 شرط را ذکر می کند. اول این که طرفین باشد با اراده آزاد خود این معامله را انجام دهند. اکراه موجب غیر نافذ شدن معامله می شود. پس قصد و رضای طرفین باید باشد تا معامله موثر باشد. دوم این که طرفین برای معامله باید اهلیت داشته باشند. صغیر و غیر رشید و مجانین اهلیت معامله ندارندو معاملات با آن ها یا غیرنافذ یا باطل است. موضوع معامله باید معین باشد. نه این که به نحو تردید باشد. همچنین جهتی که بخاطر آن معامله می کنیم باید مشروع و قانونی باشد.
وضعیت معاملات محجورین:
بسته به این که معامله ای که انجام شده چه باشد وضع متفاوت است. اگر محجور معامله اتی کند که در آن به خود ضرر رساند باطل است. اما تحت شرایطی معاملات محجور صحیح یا غیرنافذ است.
اگر صغیر غیر ممیز معامله کند: در هر شرایطی این معامله باطل است. مگر این که معامله در همه صور برای صغیر سود باشد. مثلا هبه غیرمعوئض و رایگان به صغیر.
اگر صغیر ممیزی معامله کند: صغیر ممیز در شرایطی می تواند با اجازه ولی یا قیم بعضی معاملات را انجام دهد. معاملاتی که زیرنظر ولی یا قیم نباشد غیرنافذ است. یعنی اگر ولی یا قیم به مصلحت مولی علیه در اینجا صغیر ببیند معامله را تنفیذ می کند. معامله بعد از تنفیذ او صحیح تلقی می شود.
معاملات مجانین: اگر مجنون دائمی باشد کلا تمام معاملا تی که او انجام می دهد باطل است. اگر مجنون ادواری باشد فقط در حالات افاقه معاملات او صحیح است. در حالت جنون تمام معاملات او باطل است.
معاملات سفیه: تمام معاملاتی که سفیه در امور غیر مالی انجام می دهد صحیح است. اما اگر سفیه معامله ای انجام دهد که دررابطه با امور مالی باشد غیرنافذ است. در این صورت برای صحیح تلقی شدن معامله نیاز به تنفیذ قیم دارد.
معامله با محجورین:
معامله با محجورین تحت شرایطی صحیح باطل یا غیرنافذ است. اگر معامله به کل به صلاح محجور باشد مثل هبه غیرمعوض به صغیر این معامله صحیح است. اگر معامله برای محجور سود نسبی دارد به تنفیذ قیم یا ولی نیاز دارد. اما معاملاتی مثل فروش خونه و ماشین محجور برای سرمایه گذاری در شرکتی های هولدینگ به ضرر محجور و کاملا باطل است.
سوءاستفاده از معامله با محجورین:
اقدامات ولی یا قیم باید به صلاح محجور باشد. وضعیت حجر محجورین گاهی موجب به خطر افتادن اموال آن ها می شود. ممکن است از وضعیت حجر آن ها سواستفاده شود که این اقدام جرم است. مثلا کارت بانکی آن ها را برای کلاهبرداری و یا پولشویی استفاده می کنند. در قانون مجازات اسلامی در رابط با سواستفاده از ضعف اشخاص قانون تعیین شده است. ماده 596 قانون مجازات اسلامی را دقت کنید. این ماده مجازات سواستفاده از محجورین را جزای نقدی و حبس تعیین نموده است. گاهی خلافکاران حرفه ای برای انجام جرم صغیری همراه خود می برند. از این طریق می خواهند جرم را گردن صغیر بیاندازند. مثلا فرد مواد فروشی را درنظر بگیرید که برای فروش مواد مخدر از کودک خود استفاده می کند. در قانون مجازات اسلامی همین که فرد از محجور برای جرم خود استفاده کند جرم او سنگین تر می شود.
وضعیت معامله اموال محجورین با ولی یا قیم:
با اموال محجورین در حد تعادل می شود برای کسب سود بیشتر محجورین معامله انجام داد. اما فروش اموال غیرمنقول محجور توسط قیم دارای شروطی است. اول این که باید دادستان این امر را اجازه دهد. پس در صورت عدم اجازه دادستان فروش اموال غیرمنقول محجور باطل است. اما اموال منقول محجور را در صورت رعایت مصلحت او می توان خرید و فروش کرد. دوم این که قیم نمی تواند اموال محجور رابرای خود معامله کند. ولی محجور اختیار بیشتری دارد. ولی می تواند اموال مولی علیه را چه منقول و چه غیر منقول معامله کند. نیازی به اجازه دادستان برای معاملات اموال محجور ندارد. اما اگر مصلحت مولی علیه را رعایت نکند به دستور دادگاه معامله باطل محسوب می گردد.
گردآورنده: شکیبا کاظمی اسفه
پی نوشت : متاسفانه همیشه عادت داریم وقتی که به مشکلی برخورد کردیم برای مشاوره حقوقی و حل مشکل میریم پیش وکیل اما شما می تونید با استفاده از یه راه کار ساده همیشه به یه وکیل دسترسی داشته باشید به خصوص در مورد معامله با محجورین یا معامله اموال محجورین؛ عدلینو برای شما این راه کار رو آماده کرده شما با دانلود و نصب اپلیکیشن عدلینو می توانید همیشه و در هر زمان هر مکان بتونید با یه وکیل خبره مشورت کنید قرار ملاقات حضوری بزارید و قرارداد وکلات ببندید تا مشکلتون حل بشه.
شماره تماس : 02134567878
ایمیل : info@moshverOnline.com
ویژگی های اپلیکیشن عدلینو
عضویت در خبرنامه
برای دریافت تازه ترین ها اولین نفر باشید
© تمامی حقوق این سایت محفوظ می باشد. طراحی سایت اختصاصی طراحی اپلیکیشن